سرمقاله شماره 2 /
در شماره گذشته به این موضوع پرداختیم که زمان آن فرا رسیده که «یک برنامه کنترلی برای واروازیس به عنوان مهمترین بیماری که به زنبورستانهای کشور خسارت وارد میکند، داشته باشیم.» این بحث در بین زنبورداران واکنشهای مثبت و البته متفاوتی در برداشت عدهای ضمن تاکید بر لزوم تدوین چنین برنامهای به طور قطع و یقین اظهار داشتند که این برنامه باید از سوی بخش دولتی و متولی این بخش مطالعه و راهبردی شود چون مسئولان میتوانند برای این طرح در سطح ملی طلب بودجه کنند و آن را بهتر راهبری و اجرا کنند چون این طرح نیازمند بودجه و کار کارشناسی و داشتن دامپزشکان باتجربه است. عدهای دیگر به این باورند که سالها از زمانی که اتکا این قبیل برنامهها به بخش دولتی بوده گذشته و اکنون دولت با قطع بودجه و یارانه دارو دیگر حاضر به این کار نیست و این طرح باید در تشکلهای بخش خصوصی تدوین و اجرایی شود ونباید برای این فعالیت اتکا صرف به بخش دولتی داشت! بلکه همراهی بخشهای تحقیقاتی و پژوهشی برای رهیافت به برنامهای جامع برای کنترل جرب واروا و همراهی زنبورداران با آموزشهای دورهای منظم کافی است تشکلها باید این برنامه را سازماندهی کنند. فارغ از دو دیدگاه بهرهبرداران که هرکدام در جایگاه خود شنیدنی و قابل ملاحظه است.
در این بین میخواهیم الزامات ورود به این برنامه را بررسی و ارزیابی کنیم که از منظر دو دیدگاه که کلام بخش میتواند مجری این برنامه باشد پیش از ورود باید این الزامات را داشته باشیم تا با این پیش نیازها برنامهای جامع را طراحی کنیم.
* نخست: داشتن آمار و اطلاعات دقیق کندوها فارغ از بزرگ نمایی و یا کوچک نمایی اطلاعاتی که اکنون وجود دارد بلکه راستی آزمایی که بدانیم با چه تعداد کلنی در سطح کشور مواجه هستیم و در چه اشلی باید برنامه کنترلی است انجام میشود.
* دوم: میزان آلودگی در سطح کلنیهای هر استان که میتواند به برنامههای کنترلی جامعیت ببخشد چون میزان آلودگی سطح و پروتکل درمانی را مشخص میکند. مثلا در هر استانی که آلودگی بیشتر است مبارزه باید در اولویت باشد سریعتر و جامع تر انجام شود و در نحوه درمان و انتخاب نوع دارو موثر است.
* سوم: این برنامه باید یک افق چند ساله در طولانی مدت و یک افق کوتاه مدت را در نظر داشته باشد و اهداف کمی و کیفیت را رصد کند که در کوتاه مدت و بلند مدت به اهداف پیش بینی شده دست یابد.
* چهارم: قوانین و ضوابط جانمایی کوچ، نحوه کوچ و فاصله زنبورستانها از یکدیگر بازبینی شود که در این زمینه سازمان دامپزشکی به عنوان متولی پیشگیری و درمان زنبورستانها، متولی بخش تولید یعنی اداره کل دفتر طیور وزنبور عسل و همچنین زنبورداران به این قوانین و ضوابط التزام داشته باشند چون یکی از مهمترین راهها و عوامل انتشار کوچ زنبورستانهاست که میتواند در صورت عدم پایبندی به برنامه کنترلی خسارتهای زیادی ایجاد کند و این طرح را با شکست مواجه کند.
* پنجم: اینکه این برنامه پس از تدوین و طراحی باید مورد قبول همه بخشها و ذینفعان (تشکلها و زنبورداران) باشد چون اگر بخشی یا قسمتی به اجرای آن گردن ننهد موفقیت طرح دچار اشکال میشود. شورای فنی زنبور عسل که الزاما طبق مسئولیت خود میبایست برنامههای راهبردی و استراتژیک صنعت زنبورداری را برنامهریزی ایده پردازی کند، باید پیش از همه این برنامه را در دستور کار قرار دهد و چگونگی تدوین و تفهیم برنامه کنترل واروا در سطح زنبورستانهای کشور بررسی و ارزیابی کند.
* ششم: در اختیار گرفتن داروی مناسب جهت برنامه کنترلی است، در سالهایی که سازمان دامپزشکی برای مبارزه با واروا اقدام به واردات انواع دارو میکرد. البته زمانی که یارانه دولتی برای واردات دارو وجود داشت حدود یک میلیون دوز داروی مبارزه با واروا وارد کشور میگردید و رایگان یا به قیمت یارانه دار بین زنبورداران توزیع میشد ولی اکنون یارانه وجود ندارد. بنابراین برنامه کنترلی باید با لحاظ مبارزههای بیولوژیک، سالم و ارگانیک، استفاده از حداقل مواد شیمیایی و موثرترین دارو با توجه به هزینه، اقلیم، دانش زنبورداران، آب و هوا و لحاظ موارد دیگر باشد.
و در آخر اینکه در طرح تدوینی بحث آموزش و آگاهی به بهرهبرداران باید اولویت اول باشد. باید الزامات این فعالیت کنترلی برایشان در کلاسهای آموزشی گفته شود تا همراهی بیشتری با طرح داشته باشند به هر میزان که زنبورداران نسبت به یک طرح و پروژه آگاهتر باشند همراهی بیشتری با آن خواهند کرد. همراهی هوشمندانه و آگاهانه آنان با طرح ضریب موفقیت طرح را صد چندان خواهد کرد.
ارشاد مرشدی