در سال ۱۹۹۱، ایکدا و همکارانش تحقیق «بررسی اتوکاردیوگرافیک کمّی کاهش گزینشی موقعیتهای پیوند آپامین در هیپوکامپ آلزایمر» را ارائه دادند. در این تحقیق، موقعیتهای پیوند آپامین با استفاده از اتوکاردیوگرافی کمّی در هیپوکامپ ۹ بیمار مبتلا به آلزایمر و ۸ فرد شاهد هم سن بررسی شد.
در مدت شکلگیری هیپوکامپی از افراد شاهد، موقعیتهای پیوند آپامین شدیداً در سابیکولوم و CAI متراکم شدند. در بیماری آلزایمر، کاهش قابل ملاحظه و مجزای موقعیتهای پیوند آپامین در سابیکولوم مشاهده شد. این کاهش موقعیتهای پیوند آپامین در سابیکولوم، با تراکم سلولی مرتبط است، اما با تراکم پلاک عصبی ارتباطی ندارد.
این نتایج نشان میدهند که در بیماری آلزایمر، یک کاهش آناتومیکی مجزای کانالهای K+ وابسته به (Ca2+) در مدت شکلگیری هیپوکامپی رخ میدهد.
در سال ۲۰۱۱، رومرو-کوریِل و همکارانش تحقیق «آپامین باعث تغییر شکل خمیری در نورونهای هیپوکامپی در موشهای اسپراگ-داولی پیر میشود» را ارائه نمودند. آنها اظهار میکنند که «آپامین نوعی نوروتوکسین (سم عصب) استخراج شده از زهر زنبور است و نوعی مسدودکننده گزینشی کانالهای K+ فعال شده با CA2+ و دارای رسانایی کم (SK) میباشد. چندین مطالعه رفتاری و الکتروفیزیولوژیکی نشان میدهند که مسدود کردن SK بوسیله آپامین، ممکن است تحریکپذیری، انعطاف سیناپسی و نفوذ بلندمدت در ناحیه هیپوکامپی CA1 نورون را ارتقا ببخشد و به همین دلیل، آپامین به عنوان یک عامل درمانی در درمان بیماری آلزایمر پیشنهاد شده است.
هرچند، مکانیزمهای ریختشناسی دندریتی بکار رفته در این روند ارتقا، ناشناخته هستند. در تحقیق پیشرو، شیوه رنگآمیزی گلژی-کاکس و تحلیل شول جهت بررسی اثر آپامین بر مورفولوژی دندریتی نورونهای هرمی درون هیپوکامپ و کورتکس قدامی و نیز بر نورونهای مهرهای واسطه در سلولهای هستهای اکومبنس و گرانولی در چین دندانهای (DG) هیپوکامپ استفاده شدهاند. دریافتیم که در موشهای پیری که به آنها آپامین تزریق شد، تنها سلولهای گرانولی موجود در DG و نورونهای هرمی موجود در هیپوکامپ خلفی و بطنی تغییر کردهاند. تحقیق ما نشان میدهد که آپامین ممکن است مورفولوژی دندریتی در هیپوکامپ را تغییر دهد، که میتواند با ارتقای تحریکپذیری نورونی و انعطاف سیناپسی ناشی از آپامین در ارتباط باشد.»
گزارشهای منحصربفرد زیادی درباره اثرات مثبت این ماده در زوال عقل و آلزایمر وجود دارند که توسط لودیانسکی گزارش شده و توسط سی. کلارک، آر. گوردون، بی. هریس و سی. هلوی در سال ۱۹۹۹ در دایرهالمعارف عملکرد مکمل سلامتی منتشر شدهاند.