زنبورهای عسل با توانایی اجرای رقص به دنیا میآیند که هم لانهها را به منابع شهد هدایت میکند. زنبورهای جوان برای اینکه بتوانند بی عیب و نقص برقصند ابتدا باید از حیوانات مسن تر یاد بگیرند.
در نگاه اول، هرج و مرج گیج کننده ای در کندوها وجود دارد که در آن به نظر میرسد حشرات بی هدف در حال چرخیدن هستند. در واقع، برخی از حرکات شامل شکل پیچیده و بسیار توسعهیافتهای از ارتباط است. زنبوران جستجوگر موفق از رقص تکاندهندهشان استفاده میکنند تا به هم لانهشان بگویند که در کجا شهد پیدا کردهاند. زنبورها به شکل هشت حرکت میکنند و شکم خود را تکان میدهند.
به گزارش بخش بین الملل مجله زنبورداران پیشرو به نقل از سایت WWW.WETT.DE رقصهای سریع نشان دهنده فاصله، جهت و حتی کیفیت منبع غذایی است. تیمی به سرپرستی زیستشناسان شیهائو دونگ از آکادمی علوم چین و جیمز نیه از دانشگاه کالیفرنیا در سن دیگو اکنون این ارتباط را با دقت بیشتری بررسی کردهاند و به کشف شگفتانگیزی دست یافتهاند.
آزمایشات نشان داد که رقص زنبورها دارای یک جزء ژنتیکی است، به طوری که حشرات به طور غریزی قادر به انجام آن هستند. اما برای رقصیدن تا حد امکان بی عیب و نقص، باید از حیوانات مسن تر و با تجربه تر یاد بگیرند.
* زنبورهای مسن رقصنده با تجربه تدریس میکنند
به طور خاص، دانشمندان کلنیهایی را با زنبورهای عسل غربی (Apis mellifera) ایجاد کردند که همه آنها یک روزه بودند و فرصت مشاهده رقص و تکان دادن هم لانههای مسن به آنها داده نشد. کندوهایی که در آن زنبوران جوان میتوانستند رقصندگان با تجربه را تماشا کنند، به عنوان گروه کنترل عمل میکردند.
اگرچه حشرات بدون الگو، در سن معمولی یک تا دو هفتگی شروع به رقصیدن کردند، اما اشتباهات قابل توجهی در ذکر فاصله و جهت منبع غذایی مرتکب میشدند. در حالی که دقت جهت گیری حشرات با افزایش تجربه بهبود یافت، آنها در طول زندگی خود فاصله را در رقص خود بیش از حد تخمین زدند.
دقیقاً همین رمزگذاری تعیین فاصله است که بخش مهمی از “گویشهای رقص” مختلف است: مطالعه ای که شامل محققان دانشگاه جولیوس ماکسیمیلیان وورزبورگ بود در سال 2020 نشان داد که نه تنها گونههای مختلف زنبور، بلکه کلنیهای زنبورهای یک گونه در مناطق مختلف رقصیدن در اطراف یک زنبور عسل برای زمانهای مختلف فاصله نمایش.
* آفت کشها توانایی یادگیری را مختل میکنند
همانطور که نویسندگان مطالعه حاضر اکنون خلاصه میکنند، زنبورهایی که هرگز قادر به مشاهده سایر زنبورهای رقصنده در مرحله حساس اولیه یادگیری خود نبودند، گویش جدیدی را ایجاد کردند که تا پایان عمر حفظ کردند.
نتایج شواهدی را ارائه کردند که نشان میدهد یادگیری اجتماعی سیگنالهای زنبور عسل را شکل میدهد، همانطور که در ارتباطات اولیه در بسیاری از گونههای مهرهدار انجام میشود. به گفته جیمز نیه، مهمتر این است که «کسب زبان» اولیه زنبورها مختل نشود.
نیه میگوید: «مطالعات متعدد نشان دادهاند که آفتکشها میتوانند بر تواناییهای شناختی و تواناییهای یادگیری زنبورهای عسل تأثیر بگذارند، بنابراین، آفتکشها میتوانند توانایی آنها را در یادگیری نحوه برقراری ارتباط مختل کرده و حتی ممکن است نحوه برقراری ارتباط را تغییر دهد» و این تغییر به نسل بعدی زنبورها در کلنی منتقل میشود.
دو زیست شناس رفتاری لارس چیتکا از دانشگاه کوئین مری لندن و ناتاچا روسی از دانشگاه ساسکس نیز بر دیدگاه جدید احتمالی در مورد رابطه بین غریزه و یادگیری تمرکز میکنند. آنها در اظهار نظر مستقلی درباره این مطالعه مینویسند: «برخی از دانشمندان تصور میکنند که غریزه به طور پیش فرض حالت اجدادی (یا بدوی) است و یادگیری پیشرفته تر است. برعکس آن کمتر مورد توجه قرار میگیرد: یادگیری فردی ممکن است علت برخی از نوآوریهای رفتاری باشد که تا حدی ذاتی نیستند.