برگرفته از کتاب فرمون در زنبوران اجتماعی
ترجمه: دکتر محمدباقر فرشینه عدل
دگدورت ووگد (1954) دریافتند که تعداد زیادی از فرمونهای ملکه به طور خاصی در ناحیه سر ملکه قرار دارند. پس از آن سیمون (1956) نشان داد که محتویات غدد آروارهای ملکه مانع از پرورش ملکه و رشد تخمدان کارگران میگردد.
فرمونهای غدد آروارهای در بروز رفتار همراهی مهم هستند. باتلر و سیمون (1965) گزارش کردهاند که زنبورانی که ملکه خود را از دست دادهاند، قویا به قفسهای کوچکی که شامل بو و رایحه عصاره سر جدا شده ملکه است جلب میشوند که این رفتار کاملا به علت بوی غدد آروارهای ملکه میباشد. هیچ یک از زنبوران کارگر جذب بو و رایحه عصاره قفس سینه ملکه نشده و فقط تعداد اندکی از آنها جذب رایحه عصاره تهیه شده از شکم ملکه شدند. نتیجه آخر غیر منتظره است (زیرا زنبوران کارگری که همراه ملکه به سر میبرند توجه خاصی را نسبت به شکم ملکه از خود نشان میدهند) اما شاید به خاطر طراحی نوع آزمایش شیوه زنبوران کارگر نسبت به آن بی احساس بودند. باتلر وسیمون (1958) پیشنهاد کردند که ترشحات غدد آروارهای ملکه، ممکن است به هنگام تمیز کردن سطح بدنش در سطح بدن او پخش شود که این امر 2 یا 3 بار در هر ساعت اتفاق میافتد. اما این امکان وجود دارد که آراستن و تیمار کردن به منظور توزیع فرمون در سطح بدن ملکه لازم و ضروری نباشد.
باتلر (1974) مقدار ا ندکی از فرمون (E)-9-oxo-2-decenoic acid نشاندار شده با مواد رادیواکتیو که جزء اصلی غدد آروارههای ملکه را تشکیل میدهد در سطوح پشتی قفس سینه ملکه بی هوش و بی حس قرارداد و دریافت که این ماده در سر و شکم ملکه تیمار شده پدیدار گردید.
طی نتایج آزمایشی که در آن یک کاغذ صافی با ترشحات غدد آروارهای ملکه آغشته شده بود مشاهده گردید کارگران شدیدا آن را لیس میزدند. تلاش برای تولید ملکهها از طریق پوشانیدن سطح بدن زنبورهای کارگر مرده یا زنده به وسیله اجزای غدد آروارهای ملکه ناموفق بوده است. زنبوران کارگر کلنی در زمان معرفی مجدد زنبوران مصنوعی به کلنی به مخالفت با آنها پرداخته و سعی کردند تا آنها را نیش بزنند. صرف نظر از این که آیا غدد آروارهای مربوط به ملکه باکره یا بارور باشد و یا اینکه مربوط به ملکههایی از همان کلنی یا کلنیهای دیگری باشد، همچنین زمانی که غدد آروارهای له شده و عصاره آنها بر روی بلوکهای پلی اتیلن مالیده شدند، رفتار تهاجمی مشابهی از زنبورها مشاهده شد.
احتمالا تمهیدات به کار رفته شامل مواد دیگری که مسئول تهاجم میباشند، بوده است. به احتمال زیاد در اثر آزاد سازی فرمون اعلام خطر میزان تهاجم افزایش یافته است. اما احتمال این امر بیشتر میرود که تهاجم ممکن است به وسیله مقادیر یا غلظت غیر عادی اجزای فرمون ایجاد گردد. اما اگر این فرمونها در صورتی که در حد طبیعی و نرمال باشند جلب کننده خواهند بود. آزمایشات بیشتری که در آنها دزهای مشخص از فرمونهای غدد آروارهای استفاده گردد مورد نیاز است.
در برخی موارد ملکهها به وسیله زنبوران کارگر کلنیهای خود احاطه شده حتی نیش میخورند (زنبورداران این رفتار زنبورها را در اصطلاح گوله کردن میگویند)، این رفتار به خصوص در پی بروز اختلالی در کلنی آنها رخ میدهد. گری (1961) پیشنهاد کرد که انباشتگی غیر عادی که به دنبال رها شدن مقادیر بیش از حد ترشحات غدد آرواره ای ملکه رخ میدهد ممکن است عامل شروع این نوع از حملات باشد. مطالعات بیشتر ممکن است به آشکار شدن این رفتارها کمک کند. شاید ترکیبات غدد آروارهای ملکه فقط زمانی که با سایر فرمونهای ملکه همراه شود به طور کامل جلب کننده باشد.
پاسخهای کارگران زمانی که این فرمونها بر روی یک ملکه زنده قرار میگیرد جالب میباشد. اگر عصاره غده آروارهای ملکه را استخراج و به اجزاء مختلف تقسیم و روی قطعات پلی اتیلنی قرار داده و به کلنی زنبور عسل معرفی کنیم، زنبوران کارگر به یکی از این اجزاء جلب شده و همانند ملکه اطراف آن را احاطه میکنند اما هنوز ساختار شیمیایی این مواد شناسایی نشده است.
مطالعات در مورد عملکرد غدد آروارهای ملکه افزایش یافت، هنگامی که گری (1961) تکنیک و روشی را اختراع کرد که به موجب آن غدد آروارهای ملکه زنده را خارج میکنند و سپس آنها را به کلنیهای خود درون قفس باز میگرداندند. این قبیل ملکهها، زمانی که در قفس قرار دارند حدود 85 درصد جذابیت خود نسبت به ملکه طبیعی را از دست میدهند اما کارگران هنوز به این دسته از ملکهها در صورتی که خارج از قفس بوده و کارگران بتوانند آنها را لمس کنند، جذب میشوند و ظاهرا به طور معمول اطرافیان ملکه را تشکیل میدهند. شاید این امر به خاطر مقادیر جزئی فرمون غدد آرواره ای باشد که ملکهها آن را دارا میباشند و در واقع این فرمونها برای بروز رفتار کراگران کافی میباشد و با این که به واسطه برخی مواد اضافی که در سایر بخشهای بدن ملکه تولید میشود موثر هستند.
احتمالا دلیل دوم منطقی تر است چرا که کلنیهای زنبوران عسل در طول 11 ماه به وسیله ملکه فاقد غدد آروارهای، هدایت و رهبری شدند و در طول این مدت تعداد معمولی از این نوزداران را تولید کردند. گذشته از این زمانی که غدد آروارهای ملکه قبل از ترشح، نابود شود و ملکهها به طور مصنوعی باردار شوند در این صورت ساختار ملازمین همچنان حفظ خواهد شد. این تحقیقات نشان میدهد که ارتباط حضور ملکه فقط به ترشح از غدد آروارهای بستگی ندارد و وجود سایر منابع مهم فرمون ملکه نیز اهمیت پیدا میکنند. به نظر میرسد یکی از این منابع در ناحیه شکم ملکه باشد.