مرد بلندقامت صنعت زنبورداری از جهان رخت بر بست
سال اول – شماره 1
مرحوم دکتر نعمت الله شهرستانی دوم تیر ماه 1302 در شهر رشت دیده به جهان گشود. وی دیپلم خود را در این شهر گرفت و در سال 1325 مهندسی کشاورزی و دکترای باغبانی را از دانشگاه بن آلمان اخذ کرد و تخصص خود را در پرورش زنبور عسل و پرورش ماهی از همان دانشگاه دریافت داشت. در سال 1343 به ایران بازگشت و در اداره دامپروری وزارت کشاورزی قسمت زنبور عسل مشغول به کار شد. در آن دوره تعداد کندوهای کشور حدود 400 هزار با تولید 3 کیلوگرم عسل بود. جمعا تولیدی برابر با یک میلیون و 200 هزار کیلوگرم آن زمان کشورمان با جمعیت 35 میلیون نفر یکی از واردکنندگان عسل بود.
آفرین به نیش زنبور عسل، آزمایشگاه را برپا کرد
زمانی که دکتر شهرستانی برای اولین بار به بازدید کلنیهای اداره دامپروری در سال 43 میرود در برگشت به رئیس اداره تعداد نیشهای خورده را روی دستش به رئیس اداره نشان میدهد. وقتی رئیس اداره نیشهای روی دستش را برمی دارد به عدد 7 میرسد. شهامت و جسارت دکتر با دستهای نیش خورده، رئیس اداره را بر آن میدارد که بودجهای برای برپایی آزمایشگاه زنبور عسل فراهم کند بلافاصله 54 هزار تومان برای راه اندازی آزمایشگاه به وی داده میشود. دکتر شهرستانی نقل میکند این نیش زنبور عسل بود که آزمایشگاه زنبور عسل را برپا کرد.
پس از آماده شدن ساختمان آزمایشگاه 50 کلنی براساس اندازههایی که دکتر شهرستانی میدهد ساخته میشود که این مجموعه نخستین کلنیهای جدید با اندازههای لانگستروت در بخش دولتی میشود که آموزشهای لازم در مورد پرروش و نگهداری به پرسنل نیز توسط دکتر داده میشود. بدین ترتیب پدر علم نوین زنبورداری آموزش و ترویج مدیریت پرورش زنبور عسل را در کشور پایهگذاری و برای فراگیر شدن آن تلاشهای بسیار انجام داد.
دکتر شهرستانی با دانشی فرابخشی
دکتر نعمت الله شهرستانی فردی دانشگاهی بود و ترویج و آموزش کشاورزی از مسئولیتهای او بود (مدیریت دانشگاه زاهدان و معاون دانشکده کشاورزی گیلان). باغبانی را خوب میدانست ( چاپ کتاب باغبانی درختان میوه) به دانش مدیریت پرورش زنبور عسل مسلط بود (چاپ کتابهای اطلس زنبور عسل، از زندگی زنبورها، زنبور عسل وپرورش آن) پژوهش گر عملیاتی پرورش ماهی بود (چاپ ماهی دار کردن دریاچه هامون) در زیر بخش زراعت تحقق و پژوهش کرد (ایجاد موتاسیون در یک نوع برنج برای افزایش محصول) با تاریخ نشست و برخاست داشت (چاپ کتاب گائوک، افسر آلمانی در ارتش نهضت جنگل). از مسایل اجتماعی و دغدغههای روزمره دور نبود (چاپ کتاب حلبچه) با موضوعات گردشگری آشنایی داشت (چاپ کتاب زیباترین و معروفترین پارکهای جهان). تحقیقات میدانی و تجربی زیادی داشت و ژنتیک را میشناخت. دکتر شهرستانی به زبانهای روسی، فرانسوی، آلمانی و سوئدی و به قول خودش رشتی مسلط بود. دغدغه معاش و معیشت مردم را همواره با خود داشت (تحصیل در رشته کشاورزی و زنبور عسل) با ادبیات وشعر و شاعری آشنا بود دائما در پی آموزش ترویج مفاهیم علمی به زبان ساده بود و نهایتا ایرانی وطنپرست با غیرت و وطندوستی متعصب بود که برخی بی مهری را به هیچ انگاشت.
دلمشغولی آموزش بهرهبرداران
یادم هست 30 اردیبهشت ماه 1394 همزمان با مراسم بزرگداشت دکتر نعمت الله شهرستانی و به مناسبت افتتاح مرکز تحقیقات زنبور عسل در موزه داراباد دکتر با کهولت سن که به کمک دو تن از دوستان خود به تهران آمده بود. سعی بر آن بود که او از این مراسم خسته نشود و حتی سوال و جواب و گفتگو کوتاه باشد تا رعایت حالش بشود ولی دکتر شهرستانی با انرژی بالایی زنبورداران را که سوالات متعددی داشتند با اشتیاق پاسخگو بود خیلیها از شهرستانهای دور به تهران آمده بودند که حداقل برای نخستین بار چند دقیقهای را کنار او باشند همان کسانی که با کتابش زنبورداری را آموخته بودند.
شوق، شور و اشتیاق وصفناپذیر بین زنبورداران بود. یکی از زنبورداران از دکتر پرسید زنبورهای من در صحرای خوبی هستند جمعیت مناسبی هم دارند ولی شهد مناسبی ذخیره نمیشود. دکتر گفت: ملکه را حبس کن. چندی بعد این زنبوردار را دیدم گفت توصیه دکتر شاه بیت مطلب بود انجام دادم و عسل خوبی برداشت کردم.
دکتر شهرستانی دو بار متولد شد و هرگز نمیمیرد
دکتر نعمت الله شهرستانی یکبار در دوم تیرماه 1302 متولد شد. با ر دوم در سال 1358 برای نخستین بار کتاب «زنبور عسل و پرورش آن» را با زبان علمی و با نثری ساده و شیوا منتشر کرد و تولدی دوباره را برای خود رقم زد و از آن پس دیگر مرگ او را فرا نمیگیرد چون هر فرد علاقمندی که این کتاب را مطالعه و به حرفه زنبورداری ورود پیدا میکند در حیات جهان نقش ایفا میکند و کماکان دلمشغولی آموزش بهرهبرداران هدفی که دکتر سالها برای آن عمر، باارزشش را صرف کرد اتفاق میافتد روح بلند دکتر شهرستانی در سطرهای این کتاب جاری است که همانا دغدغه معاش را برای فراگیر و خانوادهاش حل میکند.
دغدغه معیشت مردم
سال 1326 وقتی به فرانسه رفتم، 2 سال پزشکی خواندم. پدرم حاج ابراهیم شهرستانی که فردی متدین بود به من گفته بود که پزشکی بخوان وروزهای پنجشنبه مردم را مجانی مداوا کن. من هم 2 سال پزشکی خواندم. وقتی پدرم فوت کرد، با خود گفتم پزشک مردم را علاج میکند اما برای معیشت مردم کاری نمیکند. آن موقع وضع اقتصادی مردم خیلی بد بود. گفتم الان مردم به نان احتیاج دارند. این بود که تغییر رشته دادم. به آلمان رفتم و در آنجا تحصیل در رشته کشاورزی را شروع کردم.
شعری از دکتر شهرستانی
مرشد به بنده گفت: برو ترک عشق کن
این جای زور نیست برادر، نمیکنم
دانم کنار پیر مغان جای دولت است
من ترک خاک بوسی کشور نمیکنم
باغ بهشت و پرچم طاووس و قصر و حور
با سبزی زیبای شهر رشت برابر نمیکنم