اخبار, اعلانات مهم

دلزدگی به دلیل باج خواهی

صادق سهوانی - خبرنگار تخصصی
صادق سهوانی- سردبیر وخبرنگار تخصصی

دلزدگی به دلیل باج خواهی

تصور کنید شما زنبوردارید و مثلا 200 کلنی را به منطقه‌ای دورتر از شهر و دیارتان کوچ داده‌اید به محض اینکه کندو را مستقر می‌کنید. سیل افراد که نزد شما می‌آیند وپول می‌خواهند شروع می‌شود برای چه؟ چون شما 200 کلنی زنبور عسل خود را در کنار روستا یا در مرتعی مستقر کرده‌اید. از شورای‌ده، افرادمحلی، دامداران و… همه برای گرفتن مبالغی عرض اندام می‌کنند؟! شما در می‌مانید که اینان چه می‌گویند؟

مگر من آمده‌ام که گنجی را از این منطقه تصاحب کنم. به یک باره احساس می‌کنید که واقعا غریب افتاده‌اید به یکی از روی محبت 2 قاب عسل می‌دهید دومی از راه می‌رسد. سومی از راه می‌رسد چهارمی خواسته دیگری دارد! فردا در نبود شما نفر پنجمی می‌آید کارگر شما را تهدید می‌کند و می‌گوید اگر از اینجا کوچ نکنید چنین و چنان می‌شود. فردای روز دیگر می‌بینید بخشی از وسایل چادر شما ربوده شده است.

چند روز بعد که به اتفاق کارگر خود به شهر رفته‌اید در برگشت متوجه حادثه دردناک دیگری می‌شوید چادر شما را آتش زده‌اند و کندوهای شما را معدوم کرده‌اند. دلتان از این وضع می‌گیرد. بخت ناخوشایند خود را لعن و نفرین می‌کنید که چرا من زنبوردار شدم چرا اینقدر نامردمی و نامهربانی باید تحمل کنم. مگر من ایرانی‌ نیستم. مگر من در سرزمین پهناور ایرانی‌تبارها نیستم؟ مگر من با مردمانی غیر از ایرانی سر و کار دارم؟! دلتان غم باد می‌گیرد مجبورید که نامهربانی‌ها را فقط تحمل کنید ودم نزنید. به هر کجا که شکایت می‌برید به شما می‌گویند از کجا آمده‌اید؟! در فکر فرو می‌روم که واقعا از کجا آمده‌ام؟ مگر سرزمین من ایران نیست چرا این قدر نامهربانی با تولیدکننده می‌شود؟ اشک و بغض می‌ماند وخسارت بر جای مانده دراین وانفسای اقتصادی که باید جواب زن و بچه را هم بدهید. پسرت می‌پرسد چه شده است؟ سکوت می‌کنی! دخترت می‌گوید چرا صورتت مجروح است به او می‌گویی از شیب کوه سُر خوردم. صورتم به شاخه‌ای برخورد کرد اما همسرت می‌داند که ناملایمات کوچ دعوا و مرافه و بگیر و ببند جزئی از رنجی است که تو سالها با آن زندگی می‌کنی. می‌گوید چرا شغلت را عوض نمی‌کنی. بغض فرو خورده، می‌گویی اتفاق است می‌افتد. ولی در دلت بیم و نگرانی برای دو ماه دیگر که قرار است این منطقه را ترک کنی و با عده‌ای دیگر همین… بغض، راه صدایت را تنگ تر می کند. در آخر نمی‌دانی از عشق درونی به زنبور عسل بگویی یا از دلزدگی و باج خواهی عده‌ای که این حرفه را نمی‌شناسند. به خودم می‌گویم راستی چرا زنبورداری اینقدر در اذهان مردمان غریبه است؟! چه کسی مسئول شناساندن زنبورداری به جامعه است؟!!

راستی زنبورداران مگر تولیدکنندگان این سرزمین و خادمان محیط زیست و پرورش دهندگان زنبور عسل نیستند؟! درتولید مواد غذایی و ایجاد امنیت غذایی در کشور نقش ندارند؟ چرا باید اینگونه با آنها نامهربانی شود.

صادق سهوانی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید