مهندس پیرایرانی / پژوهشگر صنعت زنبور عسل
برگرفته از کتاب غذای زنبور عسل و غذا دادن (جلد پنجم)
شهد
شهد گلها و قطرات گردهافشاني ترشحات شيرين مربوط به توليد مثل گياه هستند تركيب اصلي آنها قندها بوده ولي در كل غلظت و خواص آنها متفاوت ميباشند. قطره شيرين گردهافشاني بر روي اكثر گرده بازدانگان (صنوبر) ميريزد، در حالي كه شهد نهاندانگان (سيب) موجودات گردهافشان را بهطرف خود جذب ميكند و آن يك قند مايع شيريني بوده كه توسط غدد نكتاريها هم در داخل و يا بيرون توليد ميشود،( نكتارهاي بيروني كه در روي برگهاي گياه جوالدوزك) يا روي دمبرگ گيلاس وحشي اما رأساً در گلها قرار دارند.
شهدها منبع كربوهيدراتها براي زنبوران عسل هستند كه از گلها توسط زنبوران عسل جمعآوري شده و به داخل كندو انتقال داده ميشوند و در آنجا براي ذخيره كردن به عسل تبديل ميگردند، شهدها به اندازه عسل شيرين نميباشند و از نظر شيميايي نيز با قطرات گردهافشان متفاوت هستند، شهد اصلي از شيره آبكشي ترشح ميگردد، ضمناً كربوهيدراتهاي شهد ممكن است توسط عمل فتوسنتز مستقيماً از سلولهاي پارانشيم سرچشمه گرفته باشند.
براساس شرايط آب و هوا و نوع گياه غلظت كربوهيدرات در شهدها متفاوت است و مقدار آن از پنج تا 60 درصد در گياهان مختلف ميباشد در گلهاي لاله واژگون قند موجود در شهد فقط پنج درصد است و در گلهاي ديگر ميتواند از30 تا 50 درصد و حتي 80 درصد بوده باشد، قابل توجه است جستجوگران ميتوانند شهدهايي كه داراي 5 تا 60 درصد قند ميباشند جمعآوري كنند اما آنها به شهدهايي كه كمتر از پنج درصد قند دارند كمتر علاقمندند، زنبوران گلهايي كه غلظت قند شهد آنها 30 تا 50 درصد است ترجيح ميدهند و اغلب شهدها نيز بين 25 تا 40 درصد قند دارند، زنبوراني با خرطوم بلند شهد گلهايي با غلظت 30 تا 50 درصد و زنبوران با خرطوم كوتاه شهدهاي با غلظت 45 تا 60 درصد را بهرهبرداري مينمايند، غلظت مناسب براي توليد انرژي درحدود 60 درصد است، بيش از اين شهدها بسيار غليظ ميشوند و شهدهايي كه داراي غلظت كم ولي گرمتر هستند بدون توجه به غلظت قند زنبوران را جذب ميكنند.
با دادن محلول قندهاي مختلف و مشتقات آنها به زنبوران عسل شامل مليبيوز، رافينوز متوجه گرديدند كه فقط رافينوز، گلوكز، ساكارز، مالتوز ترهالوز و ملزيتوز داراي جذابيت بيشتري براي زنبوران ميباشند در بين 34 قند محلول متفاوت آزمايش شده فقط هفت نوع آن بهنظر ميرسد بقدر كافي شيرين براي زنبوران بودهاند، كارگران قندهايي بهشرح ذيل را ترجيح دادهاند:
1. ساكارز 2. گلوكز 3. مالتوز 4. فروكتوز كه در بين آنها گلوكز و فروكتوز نيمي از جذابيت ساكارز را دارا بوده و بهطور دقيقتر فقط 62 درصد شيريني ساكارز را دارند. از اين نظر بايد توجه داشت كه شيريني قندهاي توليد شده با ساكارز كه درجه شيريني آن يك است ارزيابي ميشوند، جالب توجه اينكه زنبوران شهد ولرم با غلظت كمتر را بدون توجه به غلظت قند آن ترجيح ميدهند.
پرسيوال گزارش كرده است كه شهد خانوادههاي گياهان استراسيه و پراسيسه هميشه داراي هگزوز غني ميباشند نامبرده بعد از آزمايش صدها نمونه از شهد گلهاي گياهان مختلف آنها را (در شرايط وجود قندهاي مختلف) بهشرح ذيل تقسيمبندي كرده است:
ساكارز غالب‑ زماني كه مقدار ساكارز بيشتر از مقدار گلوكز و فروكتوز است.
بالانس شده‑ موقعي كه مقدار ساكارز بيشتر از مقدار گلوكز و فروكتوز بالانسشده است.
گلوكز و فروكتوز غالب‑ زماني كه اين قندها بيشتر از ساكارز است.
در ميان قندهاي مذكور ساكارز، گلوكز و فروكتوز كربوهيدراتهاي عمده موجود در شهدها هستند و تقريباً به نسبتهاي 55 درصد ساكارز، 24 درصد گلوكز و 21 درصد فروكتوز ميباشند، اگرچه نسبت كربوهيدراتهاي مذكور در انواع مختلف گياهان متفاوت ميباشد.
قندهاي ديگري مانند مالتوز، مانوز، گالاكتوز و رافينوز بهمقدار كم در شهدها وجود دارند اما مالتوز عملاً وجود نداشته و مليبيوز نيز فقط در بعضي از شهدها موجود ميباشد، شهد آفتابگردان با وجود رافينوز غني است ولي آن براي زنبوران عسل مسمومكننده است ورنر متوجه وجود دو قند ارلوز و مالتوز در شهدهاي تازه گرديد و مقدار جزئي از بعضي كربوهيدراتها شامل: سلوبيوز، جنتيوبيوز، لاكتوز، ترهالوز، مانينوتريوز واستاچيوز در بعضي از شهدها يافت شدهاند.
ساير مواد موجود در شهدها شامل آب همراه با مقدار جزئي از مواد متعدد ديگري ميباشد آنها عبارتند از: نكتارينها (پروتئينهاي شهد كه بر عليه ميكروبيالهاي آلودهكننده فعاليـت ميكنند).
آمينواسيدهاي آزاد، اسيدهاي آلي، اسيدهاي چرب آزاد، ليپيدها، آنزيمها (پروتئينها)، دكسترينها، منيرالها و ويتامينها ميباشند. آنتياكسيدانتي اغلب در شهد يافت ميشود و اسكوربيك اسيد (ويتامينC). ضمناً شهدها داراي متابوليك ثانوي ميباشند مانند رديابي سطوح فلاونوئيدها، كاروتنوئيدها، آلكالوئيدها، ( كافئين، نيكوتين) گليكوزيدها و غيره، در بين آنها مشتقاتي از فنول، ايوژنول، ايندول، مورفين، كربوكسيليك اسيدهاي مختلف و غيره وجود دارند، در ادامه با ضدميكروبيالها و قارچها، آنتياكسيدانت، خوابآور، آرامبخش، فاركوتيك (مخدر ) جلبكننده (مواد معطر فرار)، هورموني و حتي با موادي با خواص نوروتوكسيك (مانند اسكولين) همه مواد مذكور طعم و بوي مخصوصي را در شهد بوجود ميآورند، آمينواسيدها تقريباً به مقدار كم در تمام شهدها يافت ميشوند و زنبوران شهدهاي حاوي فنيلآلانين را بيشتر ترجيح ميدهند، گلهايي با عمق بيشتر توسط زنبوراني كه داراي خرطوم بلندي ميباشند بازديد ميشوند كه داراي آمينواسيدهاي آزاد بيشتري از گلهاي كمعمق ميباشند كه توسط زنبوراني با زبان كوتاهتر بازديد ميشوند، ليپيدها در بسياري از شهدها وجود دارند كه از اسيدهاي چرب اشباع ساخته شدهاند و شهدهايي با غلظت قند بالا داراي آمينواسيدهاي بيشتري ميباشند و در آنها ليپيدها و آنتياكسيدانتها نيز وجود دارند، ضمناً شهدها داراي آنزيمهاي گياهي بهشرح ذيل ميباشند اينورتاز، آلفا آميلاز، اينولوسوكروز، فسفاتاز (اسيد فسفاتاز)، اكسيدازها و تيروزيناز.
لازم به يادآوري است وقتي گلي براي اولين بار شكوفا ميشود، شهد و گرده آن بتدريج مورد تهاجم ميكروارگانيسمها و حشرات از طريق هوا قرار ميگيرد تعداد و تركيب ميكروبهاي منتقل شده در زمانهاي مختلف ممكن است متفاوت بوده باشند و ضمناً با نوع گل و حشراتي كه از آن بازديد ميكنند و دما و تركيب مواد غذايي موجود در گرده و شهد نيز همينطور.
زنبوران از آلوده شدن شهد توسط باكتريهاي لاكتوباسيلوس كونكني، آسايا استيليس و ارووينيا تاسمانينسيس بهوسيله باكتري شناختهشدهاي بهنام باكتري غالب اسيد لاكتيك جلوگيري ميكنند، آلوده شدن به باكتريهاي مذكور باعث تغييرات شيميايي در شهدها ميگردند، آنها قوي بوده و در روده مستقر شده و نهتنها بر روي سلامتي زنبور تأثير ميگذارند بلكه بهعنوان همزيست بر روي زنبوران جستجوگر اثرات منفي با تغيير دادن تركيب شيميايي شهدها ميگذراند.
عسلك
در بعضي از مناطق جهان عسلك منبع اصلي عسل ميباشد در يونان منبع 65 درصد از عسلهاي توليدشده عسلك هستند، در زمان جاري شدن عسلك غيرمحتمل است كه گرده نيز وجود داشته باشد. لذا به كلني بايد گرده يا جايگزين گرده داده شود تا زنبوران بتوانند به پرورش نوزادان ادامه دهند، منبع عسلك مانند شهد، شيره گياهان ميباشد، شهد در اثر فعاليت گياه ترشح ميشود در حاليكه عسلك با ميانجيگري حشرات مكنده (هميپترا) توليد ميگردد كه شامل شپشكهاي نباتي، لاچنيدها و شتهها ميباشند. قطعات دهاني زننده و مكنده حشرات مذكور، آنها را قادر ميسازند قسمتهاي مختلف گياه را سوراخ كرده و از شيره موجود در داخل آوندها تغذيه كنند.
شيره در اثر فشار دروني گياه به بيرون تراوش كرده و با مكيدن حشره خروج شيره بيشتر ميشود، شيره پس از هضم به روده حشره وارد شده و پس از اضافه شدن مايعي به آن به روده مياني و سپس به روده پيشين و بالاخره به روده پسين وارد و از ميان خانههاي مخصوص فيلترداري خارج و از طريق مخرج حشره بهصورت عسلك به بيرون دفع ميگردد.
عسلك بهصورت قطرات كوچكي در روي گياه باقيمانده و بهوسيله حشرات جمعآوري ميگردد از جمله حشرات مذكور ميتوان به زنبوران عسل، واسپها و مورچهها اشاره كرد. مورچهها نقش مهمي در توليد
عسلك بازي ميكنند آنها حشرات مكنده گياه را در مقابل شكارچيان مورد حمايت خويش قرار ميدهند. مقدار و طول مدت توليد عسلك بسيار كمتر از مدت جاري شدن شهد و مقدار آن ميباشد و توليد عسلك به تعداد جمعيت حشرات مكنده از گياه مناسب بستگي دارد شرايط آب و هوايي نيز در ميزان عسلك توليدي مؤثر بوده و به جمعيت انواع مورچهها نيز وابسته است، تركيب عسلك با تركيب عسل تفاوتهايي دارد. عسلك داراي آنزيمهايي ميباشد كه از روده و بزاق حشره مكنده گياه سرچشمه گرفته است، بعضي از عسلكها داراي مقداري ملزيتوز ميباشند كه بهطور كامل در آب حل نميشود، عسلهاي توليدي از عسلك نيز خيلي زود رس ميكنند لذا آنها را نبايد براي تغذيه زمستانه زنبور در كندو باقي گذاشت.
عسلك مانند شهد گلها معمولاً داراي گلوكز، فروكتوز، ساكارز، ترهالوز شبيه مالتوز ميباشد مالتوز يك قند آبكشي است (آبكش لولههايي در داخل گياه ميباشد كه در آنها شيره گياه جريان پيدا ميكند)، در مقايسه با شهد، عسلك داراي فروكتوز كمتري است (32 درصد) و گلوكز (26 درصد) ولي داراي قندهاي مركب بيشتر و رنگ تيرهاي دارد، آسيديته (pH ) و خاكستر آن زيادتر و نيتروژن متوسط، ساكارز موجود 8 /0 درصد، مالتوز 8 /8 درصد قندهاي بالاتر (دكسترين ) 7/4 درصد و مليزينوز3/2 درصد، قند مذكور بطور معمول در عسلك وجود دارند بعضياوقات تريساكاريدها از20 درصد بيشتر است و در شانها گرانوله ميشوند، ضمناً رافينوز هم در آن يافت ميشود و همچنين تريساكاريدها، مليزيتوز و ارلوز كه بهوسيله شته از ساكارز غليظ توليد ميشوند.
حداقل سه نوع عسلك داراي ارلوز، مليزيتوز و يا هردو قند ميباشند، نوع ارلوز عسلك گرانوله نميشود، عسلك داراي سه نوع آنزيم ميباشد كه بعضي از آنها توسط حشرات نيمبال (هميپترا) و انواع ديگري از زنبورعسل ميباشند، عمل آنزيمهاي حشرات توليد سموم در شيره گياهي ميباشد، ضمناً مونو و ديساكاريدهاي موجود در شهد، گرده و عسلك تركيبات اصلي غذاي روزانه زنبورعسل را تشكيل ميدهند.
عسلك در زمان نبود شهد جمعآوري ميگردد و اغلب از روي برگهاي بسياري از درختان مانند صنوبر، لارچ، افرا، نوئل (نوعي صنوبر)، كاج، بلوط، ليموترش بيد، آلو، گلابي و سيب جمعآوري ميشود.
اگرچه زنبوران قادر به آوردن گرده و شهد از برخي گياهان سمي بهداخل كندو هستند ولي اين پديده نادر ميباشد زيرا گياهان از اين نوع بهندرت سمي ترشح ميكنند كه بهاندازه كافي براي زنبوران مسمومكننده باشند.
سموم گياهي در غذاهاي زنبور
گياهان مقدار زيادي از تركيبات دفاعي براي حمايت عليه عوامل بيماريزاي گياهي يا گياه خواران توليد ميكنند كه در شهد و گرده وجود دارند و از طرفي زنبوران عسل در معرض انواع زيادي از پتانسيلهاي طبيعي سموم شيميايي قرار دارند، تخمين زده ميشود كه از نه تا 55 درصد از شهدهاي توليد شده توسط گلها داراي تركيبات گياهي گلوكوزيدها، آلكالوئيدها، فلاونوئيدها و پليهيدريك الكلها و غيره ميباشند، آنها بهاندازه زيادي ميتوانند براي زنبور سمي بوده و در بعضي از قندهاي قابل هضم وجود دارند و تأثيرات آنها ميتوانند با مايكوتوسينها توليد شده توسط قارچها افزايش پيدا كنند. همه سموم مذكور ميتوانند در شهد و گرده، عسلك و شيره گياهان وجود داشته باشند، بعضي از آنها توسط كشاورزان براي حمايت از گياه بكار برده ميشوند مانند بيشتر حشرهكشهاي گياهي شامل روغنهاي انديرويا ، سيترونلا و اوكاليپتوسها، عصاره سير و همچنين روغنهاي چريش و روتنون كه ممكن است براي زنبوران عسل آپيسمليفرا سمي بوده باشند گياهان سمي بهعلت وجود آلكالوئيدها، در شهد و گرده شامل خرزهره هندي (شكل 28 ) رزماري وحشي، (شكل 29 ) و در بعضي از سالها سم ساپونين در شهد و گرده شاهبلوط هندي يافت ميشوند (شكل7 )، شهد و گردههاي سمي بهوسيله فرفيون نيز توليد ميشود. براي زنبور و نوزادان سمي است و بسياري از آنها براي انسانها هم مسمومكننده هستند. براي مثال گياه تاتورهكه در سطح خطرناكي داراي تروپان آلكالونيدها: اتروپين، هايوسيامين و اسكوتولامين، كه در سموم هذيانآور طبقهبندي شدهاند و تأثير استيل كولين را كند ميكنند، آتروپين و اكسوپولامين به يادآوري مجدد (حافظه) در زنبورعسل آسيب ميزند. بعضي ديگر از گياهان داراي ناركوتيك ميباشند كه زنبوران را تنبل ميكند، درصورت وجود آلكالوئيدها در شهد بهنظر ميرسد كه شهد داراي آمينواسيدها، ليپيد و پروتئين بيشتري است.
اغلب گردهها سمومي دارند مانند فنولها كه داراي تأثيرات متفاوتي ميباشند. خسارت آنها باعث ميگردد كه در معرض تركيبات سموم ديگري با غلظت بيشتري قرار بگيرند:
Ÿ سطوح تركيبات ديگر Ÿ سطوح پاتوژنها Ÿ وضع تغذيه Ÿ و گروهي از فاكتورهاي ديگر بعضي از شهد گلها ممكن است داراي قندهاي سمي بوده باشند كه ميتوانند حتي بهمقدار كم زنبوران را مسموم كنند اين قندها شامل: آرابينوز، گالاكتوز، لاكتوز، مليبيوز، مانوز، رافينوز، زايلوز، بعضي از آنها شيرين هستند مانند آرابينوز، زايلوز، گالاكتوز، سلوبيوز، مانيتول و سوربيتول، در ميان آنها: آرابينوز، گالاكتوز، مانوز، زايلوز و اليگوساكاريدها شامل گالاكتوز، (مليبيوز، رافينوز، استارچيوز) و لاكتوز به فاصله زماني زنبوران بالغ را در غلظتهاي حدود دو درصد در شربت و شهد مسموم ميكنند، زنبوران رافينوز را با تنفر آشكاري عملآوري ميكنند زيرا آن عمر زنبوران را كوتاه ميكند. كوتاهشان برخورد ميكنند و همانطور آنها گالاكتوز و بيش از پنج درصد از لاكتوز را در غذاهايشان تحمل نميكنند.
مليبيوز و مانوز براي كارگراني كه تازه ظاهر شدهاند سمي ميباشند. اسنادي نشان ميدهد كه زنبوران بهوسيله شهد گلهاي درخت نمدار بهعلت وجود مقدار بالايي مانوز در آن و نه بوسيله برگهاي آن مسموم شدهاند قند مذكور در بعضي از ميوه جات نيز وجود دارد و براي زنبوران زيانآور ميباشد زيرا آنها آنزيم فسفومنوز ايزومراز كه براي سوخت و ساز اين قند ضروري است ندارند، مانوز، لاكتوز، گالاكتوز، رافينوز، سطوح گلوكز و فروكتوز را در همولنف كاهش ميدهند كه منجر به آشفتگيهاي متابوليسم كربوهيدراتها ميشود، بيشتر قارچها و اكثريت صمغها ميتوانند به قندهاي سمي تبديل شوند، از طرف ديگر قندهاي شيرين مانند گلوكز، فروكتوز، مالتوز، ساكارز، ترهالوز و ملزيتوز غذاهاي سالمي هستند، دليل اينكه چرا بعضي از قندهاي ديگر براي زنبوران مسمومكننده ميباشند هنوز شناخته نشده است جالب توجه است كه فقط امكان دارد مقدار ملزيتوز و مالتوز در سطح 40 درصد در عسلك وجود داشته باشند زيرا ملزيتوز در بدن شته گياهان و بعضي ديگر از حشرات هميپترا تركيب ميشود، ضمناً جلبكها نيز ميتوانند در عسلك وجود داشته باشند، تأثير زيانآور عسلك بر روي زنبوران زمستان به اين علت است كه ملزيتوز به كندي تجزيه ميشود، رافينوز و ملي بيوز به قندهاي ساده تبديل شده و باعث انباشته شدن بيش از حد اسهال در ركتوم ميگردند، اسهال باعث توقف جذب قندهاي ساده گرديده و ضعف زنبوران را فراهم ميكنند و آنها داراي عمر كوتاهي شده كه منجر به مرگ كلني ميگردد و همانطور گالاكتوز كه در همولنف و شير حيوانات موجود است با ساختمان شيميايي مشابه به گلوكز داراي متابوليك كندي است و باعث اسهال در زنبوران گرديده كه منجر به گرسنگي ميشود، در انتهاي اين پديده ناتواني زنبور مخصوصاً زنبوران پرستار كه قندهاي مركب بيشتري را هضم ميكنند ظاهر ميشود، در ميان آنها پليساكاريدها مانند پكتينهاي موجود درديوارهاي گرده شامل گالاكتورونيك اسيد
و همچنين پكتينها در غلظتهاي بالاتر براي زنبوران مسمومكننده ميباشند، نشاسته بهعنوان پليساكاريدي از گلوكز بهمقدار كم توسط كارگران بالغ كه آنزيم آميلاز و ساكاراز ترشح ميكنند هضم ميشود، و از طرفي مصرف گرده قندهايي را كه براي زنبوران سمي هستند توسط گروه باكتريا و فعاليتهاي آنزيمهاي گرده هيدروليز ميگردند. معهذا بعضي از قندهاي مركب در عسلك و عسل نميتوانند توسط زنبوران هضم شوند، آنها بهعنوان ضايعات به روده زنبور وارد ميشوند، عسل و شربت ذرت با فروكتوز بالا مقادير كمي از هردو داراي پليساكاريدها ميباشند (پكتين ) كه ممكن است كارائي كلني را كاهش دهد، همانطور زنبوران بالغ يك محدوديت هضمي از دكسترين و اينولين دارند، بيشتر قارچها و اكثريت صمغها ميتوانند به قندهاي سمي هيدروليز گردند، باور شده است كه كارگران و لاروها در هضم كردن و مورد استفاده قرار دادن قندها توانايي متفاوتي دارند زيرا كه آنها داراي آنزيمهاي مختلفي ميباشند. براي جبران اين ناتواني، زنبوران عسل مهارتهايي را دارند كه به آنها اجازه ميدهند از گلهايي كه داراي شهدهاي سمي هستند دوري جويند.
زنبوران عسل گرده و شهد بعضي از گلهايي مانند آلاله و هميشهبهار را ميخورند درحاليكه آنها براي پستانداران مسمومكننده ميباشند.
مقاومت زنبورعسل به سموم
گياهان از طريق متابوليكهاي ثانوي (سوخت و سازهاي ثانوي) موادي توليد ميكنند كه براي دفع حشرات بكار برده ميشوند اين مواد عبارتند از: تاننها، آلكالوئيدها، پليفنولها، ترپنئوئيدها، فلاونوئيدها و آمينواسيدهاي غيرمعمول، شهدها و روغنهاي اصلي ميباشند، زنبوران بيشتر به حشرهكشها و قارچكشها حساس هستند، يكي از مكانيسمهاي اصلي كه توسط زنبوران بهكار برده ميشود فرار آنها از سموم طبيعي و صنعتي ميباشد ولي بههر حال زنبوران عسل در معرض مسموميت حاصل از استفاده بيرويه از سموم گياهي قرار دارند، آنها شامل حشرهكشها، كنهكشها، قارچكشها و مورچهكشها ميباشند كه براي كنترل آفات بكار برده ميشوند.
مسموميت براي زنبوران زماني اتفاق ميافتد كه مزارع در حال گل دادن با سموم مذكور سمپاشي ميشوند، تلفات حشرهكشهاي سيستميك كه توسط گياهان جذب شده و وارد شيره آنها ميشوند براي حشراتي كه از آنها تغذيه ميكنند و يا براي زنبوراني كه شيره يا گرده آنها را جمعآوري ميكنند بسيار زياد است، خطرات بعضي از علفكشها مخصوصاً علفكشهاي سيستميك كه براي از بين برد علفهاي هرز مزارع و باغات بكار برده ميشوند و اكثر اين علفها داراي منابع گرده و شهد ميباشند كه توسط زنبوران جمعآوري ميگردند بسيار زياد ميباشند و باعث كاهش توليد سالانه عسل ميگردند. هيچ حشرهكشي براي زنبوران عسل بيخطر نميباشد لذا زنبورداران بايد با انجام اقدامات احتياطي از مسموم شدن زنبوران جلوگيري نمايند. اندام سمزدائي آنزيم سيستمهاي سلولها در زنبورعسل اجسام چربي است كه مانند سلولهاي كبد عمل ميكند و شامل ميكروزوميهاي اكسيدازها ميباشد.
ليپيدها
براي زنبوران عسل ليپيدها بعد از پروتئينها منابع موادي هستند كه در رشد و توليد مثل مشاركت ميكنند، ليپيدهاي ساده عموماً چربي ناميده ميشوند و منبع اصلي گليسرول، اسيدهاي چرب اصلي، استرولها، و ويتامينهاي محلول در چربي (A ، D ، F ، K) ميباشند، آنها براي تركيب ذخيره چربي، گليكوژن و غشاء سلولي بكار برده ميشوند، در ميان ليپيدها مواد خامي وجود دارند كه براي انواع مختلف هورمونها و فرمونها و غيره مورد استفاده قرار ميگيرند. ليپيدها ضمناً ارگانها را از شوكه شدن و خسارت ديدن با پوشش از سرما و سموم و ساير تهديدات محافظت ميكنند و آنها در توليد ژله رويال نيز مشاركت دارند ليپيدها با متابوليك كربن مورد نياز براي رشد و سوخت را تأمين مينمايند ( يك گرم چربي اندامهاي حيوانات درحدود 7/37 كيلوژول انرژي توليد ميكند).
بنابراين چربيها دو برابر پروتئين يا قند انرژي توليد ميكنند ولي زنبوران جستجوگر به كربوهيدراتها علاقمند بوده و ليپيدها را براي تأمين انرژي در هنگام پرواز كردن ذخيره نميكنند، بهطور مسلم زنبوران گرده را حتي بهمقدار بيشتر ليپيدها ترجيح ميدهند .
اساس گروهبندي ليپيدها
از نقطهنظر شيميايي ليپيدها گروه گوناگوني از مواد شيميايي ارگانيك ميباشند شامل: چربيها، روغنها، مومها، ترپينوئيدها، كانابينوئيدها، استرولها و تركيبات وابسته و بيشتر به حالت فيزيكي بيش از خواص شيميايي مشاركت ميكنند، كاربرد اين مواد در سطح هريك از سلولهاي بدن ممكن است به فعاليت پروتئين اختصاص داده شده باشد كه به سيستم آنزيمي وابسته است، ليپيدها داراي خواص معمولي بوده و نسبتاً در آب نامحلول هستند و در حلالهاي غيرقطبي مانند اتر حل ميشوند.
ليپيدهاي براساس ساختمان مولكولي شرح داده ميشوند، ليپيدهاي ساده، ليپيدهاي پيچيده و ليپيدهاي مشتق شده، ليپيدهاي ساده: شامل گليسرول (تريآسيل گليسرول (شكل 35 ))، استرهاي استريل و استرهاي موم، بازده هيدروليز اين ليپيدها به ترتيب گليسرول و اسيدهاي چرب، استرول و اسيدهاي چرب، الكلهاي چرب بعلاوه اسيدهاي چرب ميباشند.
ليپيدهاي پيچيده: شامل استرهاي اسيد چرب، داراي گروههايي بهاضافه يك الكل و يك اسيد چرب، فسفوليپيدها، اسفينگوليپيدها، گليكوليپيدها، ليپوپروتئينها، سولفوليپيدها، آمينوليپيدها و غيره، ليپيدهاي مشتقشده: اينها شامل محلول در چربي ميباشند.