دریغ او در سایه است!
دکتر جواد پوراصغر متولد سال 1316 در تبریز استان آذربایجان شرقی – ایران، یک ایرانی متعهد است که دانش و علم بسیار گران سنگی دارد. وی در زمینه ژنتیک زنبور عسل صاحب نظر است و از معدود افرادی است که با پروفسور روتنر فعالیتهای علمی و پژوهشی زیادی انجام داده است. او 18 سال در آلمان به فعالیتهای علمی و تحقیقاتی مشغول بوده طی این سالها زنبور عسلی از نژاد ملیفرا را برای کشور آلمان اصلاح کرده است. مقالات متعدد علمی او در مجلات علمی و پژوهشی معتبر بین المللی به چاپ رسیده است و در چند دوره کنگره اپی موندیا حضور موثر داشته است.
دکتر جواد پوراصغر در سال 1352 به ایران میآید و پس از آن در دانشگاه تبریز شروع به تدریس میکند. در سال 1372 با ارائه طرحی برای اصلاح نژاد زنبور عسل ایران در کاری که تخصص و تبحر ویژهای در او دارد، پروژهای طرحریزی میکند. در این طرح پیشبینی میکند که برای اصلاح نژاد زنبور عسل آزمایشگاه زنبور عسل، زنبورستان، آزمایشگاه عسل، آزمایشگاه موم، کندوسازی، آزمایشگاه فراوردههای زنبور عسل، کلاس برای دورههای آموزشی و… دایر کند. مجموعهای کامل و اصطلاحا صفر تا صد برای انجام فعالیتهای زیربنایی و رفرنس در زمینه صنعت زنبورداری.
مسئولان دولتی برای احداث زیرساختها و بناهای مورد نیاز این طرح پیش بینی 40 هکتار زمین دراطراف شهر تبریز را میکنند و این مقدار اراضی در اختیار او قرار میگیرد در حالی که انتظار میرفت منابع طبیعی از اراضی دولتی این واگذاری را انجام دهد. متاسفانه اراضی در اختیار این طرح معارض داشته و در بدترین وجه مصالحه و حل معارض را به خود او واگذار میکنند.
دکتر جواد پوراصغر متولد سال 1316 در تبریز استان آذربایجان شرقی – ایران، یک ایرانی متعهد است که دانش و علم بسیار گران سنگی دارد. وی در زمینه ژنتیک زنبور عسل صاحب نظر است و از معدود افرادی است که با پروفسور روتنر فعالیتهای علمی و پژوهشی زیادی انجام داده است.
این در حالی است که سرنوشت اجرای طرح به تامین بودجه مالی از جیب دکتر پوراصغر گره میخورد که البته انتظار آن است که برای پروژههای ملی که منافع آن متوجه کشور و کلیه بهرهبرداران این صنعت بود میبایست اراضی که هیچ گونه معارضی نداشته باشد برای اجرای این طرح ملی واگذار میگردید.
برای اینکار دکتر خانه خود را میفروشد و صرف رضایت معارضین میکند. پس از آن هر روز به دلیلی کارشکنی میشود که دکتر پوراصغر طرح خود را اجرایی نکند این روند تا بدنجا دکتر پوراصغر را میآزارد که عطای این طرح ملی را به لقایش بخشیده و علی رغم هزینههای سنگین پرداختی به معارضین، تسطیح اراضی، درخت کاری و… را به جان میخرد و اراضی را بدون کاست به منابع طبیعی باز میگرداند این سرنوشت مرد دانشمند و فرهیخته ایرانی است که طرحی را در دست داشت که میتوانست سرنوشت صنعت زنبورداری را تغییر دهد.
با اصلاح نژاد زنبور عسل وضع این حشره که اهمیت آن برای بخش کشاورزی، زادآوری و تولید و ایجاد ارزش افزوده بر کسی پوشیده نیست. دکتر جوادپور اصغر سالها در پیچ و خم کارهای اداری به سکوتی کشیده شد که تاکنون ادامه دارد و کشور از دانش، علم و دست آوردهای بین المللی او محروم است. این محرومیت تاسف بار نه از آن خود او بلکه به حال کشور و دانشی است که میتوانست طی این سالها تحول شگرف و قابل توجهی را در صنعت زنبورداری یعنی اصلاح نژاد زنبور عسل رقم بزند.
وقتی شاهدیم پس از سالها با صرف هزینههای هنگفت متاسفانه زنبور عسل به رغم تمامی طرحهایی که از سوی بخش دولتی برای این منظور تدارک دیده شده به سرانجام نرسیده است و کماکان اصلاح نژاد زنبور عسل در هالهای از ابهام است. دریغ و حیف چند برابرمیشود اینکه آیا مجال و زمان جبران این فرصت سوزی را خواهیم داشت یا نه پرسشی است که کسی را یارای پاسخ به آن نیست؟ چرا ما باید با نخبگان خوداینگونه برخورد کنیم که تخصص خود را از کشور و صنعت دریغ کنند؟
گفت و گوی خبرنگار ما با دکتر جواد پوراصغر دریغ و صد دریغ برای ما به ارمغان آورد از این دریغ که فردی با دانش بین المللی در کشور وجود دارد و در حاشیه است؟ دریغ از اینکه فرد یاافرادی با دانش او وجود ندارد که جبران مافات کنیم؟ دریغ از آن که طرح او با چوب لای چرخ گذاشتن در باتلاق سیستم اداری و بدخواهی برخی معطل مانده است؟ دریغ از اینکه دکتر جواد پوراصغر در سایه است و در متن صنعت زنبورداری نیست و دریغ از آنکه نیاز مبرم به فرهیختگان و نخبگانی چون او وجود دارد؟ این گفت و گو را بخوانید:
* آقای دکتر شما متولد چه سالی هستید و کجا تحصیل کرده اید؟
من در سال 1316 در تبریز متولد شدم و دیپلم را در این شهر و لیسانس، فوق لیسانس و دکترای را در رشته علوم دامی گرایش زنبور عسل در آلمان اخذ کردم. دانشگاه بن گوتینگ فرانکفورت آلمان جایی است که من دکترای خود را با درجه عالی به پایان بردم و برای آن نیز تقدیرنامه دریافت کردم.
* چند سال در المان بودید؟
حدود 18سال در آلمان بودم که پس از اخذ درجه دکتر به فعالیتهای علمی و پژوهشی پرداختم طی این سالها با جستوجو در کشور یوگسلاوی زنبور کارنیولا را به آلمان بردم و به مدت 5 سال اصلاح کردم که پایهای برای اصلاح ژنتیک این کشور شد و برای این فعالیت مدال طلای انجمن علمی زنبورداران آلمان را دریافت کردم.
در سال 1353 به ایران آمدم و در همان سال مشغول تدریس رشته پرورش زنبور عسل در دانشگاه تبریز شدم در آن سالها حدود 4 تا 5 نفر فوق لیسانس در این رشته تحصیل میکردند. طی این سالها فعالیتهای تحقیقاتی زیادی انجام دادم و به کار اصلاح نژاد زنبور عسل مشغول بودم. البته این کار بیشتر در خانه خودم انجام میشد ودراشل کوچک. تصمیم گرفتم با پیریزی طرحی اصلاح نژاد زنبور عسل ایران راانجام دهم. بنابراین پروژهای را نوشتم و آن را به مسئولان وقت وزارت جهاد کشاورزی ارائه کردم آنها هم پس از کش و قوسهایی تصمیم گرفتند برای اجرایی شدن این طرح از اراضی ملی کشور زمینی را در اختیار این پروژه قرار دهند.اراضی اختصاص یافته به این طرح معارض داشت که البته در جریان کار متوجه شدیم با رای دادگاه باید رضایت آنان را جلب می کردیم. مجبور شدم خانه شخصیام را بفروشم و رضایت معارضین را جلب کنم ولی پس از آن موانع زیادی سر راه گذاشتند که هرکدام به نحوی مشکلی بزرگ شد تا آنجا که دیگر در توانم نبود ادامه بدهم. 40 هکتار زمین را با همه هزینههایی که در آن انجام دادم به منابع طبیعی برگرداندم.
* کی و چگونه با زنبور عسل آشنا شدید؟
سالها پیش وقتی در دوره دبیرستان بودم در بازار تبریز کفاشی بودکه برای خرید کفش نزد او میرفتم او از دوستان پدرم بود. وقتی برای خرید کفش نزدش میرفتیم، از زنبور و کندوهای سبدی خودش برای ما صحبت میکرد روزی که برای برداشت عسل میرفت خواستم که مرا هم با خود ببرد.
آن روز برای اولین بار بود که کندوهای بومی را از نزدیک میدیدم و نیش زنبور خوردم پس از آن به زنبور عسل علاقمند شدم و متوجه شدم اسرار زیادی در زندگی این حشره وجود دارد. قصد کردم که این گنجینهها را کشف کنم. از یکی از دوستان پدرم که مراودات بازرگانی با کشور آلمان داشت خواستم که مرا به یکی از دانشگاهها و مراکز زنبورداری کشور آلمان معرفی کند. این کار پس از اخذ دیپلم به سرعت انجام شد و به کشور آلمان برای تحصیل رفتم و در آنجا دکتری را با درجه عالی گذراندم.
دکتر پوراصغر گفت: زمان جفت گیری ملکه و عوامل موثر در این فرایند بسیار مهم است که هر زنبوردار باید آن را بداند. به طور مثال باید پرسید چه زمانی زنبور نر تولید میشود ؟
وی با طرح این پرسش افزود: زمانی که سلولهای نر هویدا میشوند فصل جفت گیری ملکه فرا رسیده است چون سطح و مقدار اشعه UV خورشید به قدری رسیده که زنبوران نر میتوانند در منطقه جفت گیری حضورداشته باشند. وقتی اشعه UV به قدر کافی موجود است جفت گیری انجام میشود. مقداراین تابش در جاهای مختلف کشور متفاوت است. بنابراین فصل جفت گیری در کلیه مناطق یکسان نیست. مقدار این اشعه موجب میشود که فصل جفت گیری درجنوب کشور زودتر و در مناطقی مثل زنجان و آذربایجان حدود اردیبهشت و خرداد باشد.
زنبورهای نر یک بند شاخک بیشتر نسبت به کارگران دارند که این بند اضافه کار شناسایی این اشعه را برعهده دارد. اندازهگیری این اشعه با UV سنج میسر است. وقتی نرها به دنیا میآیند یعنی زمان جفت گیری ملکه فراسیده است.
دکتر پوراصغر سالهای زیادی روی رفتار شناسی زنبور عسل تحقیق و پژوهش داشته و کوچکترین رفتار زنبور عسل را با موشکافی زیاد ارزیابی میکند و از هر رفتاری به سادگی نمیگذرد تا علت اصلی و علمی آن را بیابد.
اشعه UV براساس چرخش کره زمین تابش دارد و در مناطق نزدیک به خط استوا میزان امواج آن بیشتر است. اثرات اشعه UV تخریبی است و اساسا مخرب کره زمین است که گیاهان مسئول جذب آن هستند. بردن کلنیها در زمستان به مناطق جنوبی به خاطر آنست که امواج UV در جنوب کشور زیاد است. هر گیاهی که شهد تولید میکند دگر لقاح است و گیاهانی که شهد ترشح نمیکنند مانند گندم وجو خود لقاح هستند.
*اساسا برای اصلاح نژاد زنبور عسل چه الزاماتی وجود دارد؟
دکتر پوراصغر تصریح کرد: اول باید مفاهیم علمی دانش ژنتیک را به خوبی دریابیم. هر شخصی به هر عنوان هر کاری را به نام اصلاح نژاد نامگذاری میکند و چیزی از علم پرورش، به گزینی و اصلاح ژنتیک، صفات و نحوه انتقال آن نمیداند این یک مسیر اشتباه و غلط است.
یک محقق باید به 2 موضوع توجه کند. اثرات محیطی و اثرات ژنتیکی بر صفات زنبور عسل. بدانیم که کدام صفت متاثر از محیط و کدامیک با ژن منتقل میشود.
پژوهش گر و اصلاح گر باید زنبور شناس باشد. اصل اول باید خالص سازی یعنی هموزگوتی را بالا بریم تا انتقال صفات امکان پذیر باشد.
گام نخست اصلاح نژاد، هموزیگوت ژنهای خالص است یعنی ژنها را مشابه هم کنیم که هرکدام از آنها به نسل بعد منتقل شد یکی باشد. حال باید پرسید هموزیگوت چگونه تشکیل میشود ؟ هموزیگوت یعنی هر ژنی که بیاید باید همان صفت را منتقل کند. من در 5 نسل هموزیگوت را ساختم. برای آن که ملکه زنبور عسل رااصلاح کنیم باید چند لاین درست کنیم.
هر یک از لاینها باید هموزیگوت شوند. حالا این لاینها دارای عملکرد خاص خود هستند. من طی سالهای گذشته 11 کندو را هموزیگوت کردم یعنی مشابه هم بعد از 7 نسل خالص شد. ژنهای مشابه هم در نسل بعد میآیند. نمیتوانیم روی تصادف کار کنیم باید اول ژنهای را خالص کنیم باید ببینیم که صفتی که دنبال آن هستیم آیا در زنبور مورد نظر وجود دارد. یا خیر؟
به عبارت دیگر اگر میخواهیم هموزیگوت صددرصد شود باید هتروزیگوتی را صفر کنیم. ملکه 16 کروموزوم دارد. بنابراین چون ملکهها در جفت گیری طبیعی در حال افزایش هتروزیگوتی هستند. برای افزایش هموزیگوتی فقط باید از عملیات تلقیح مصنوعی بهره بگیریم. اینکه هدفمان را تعریف کنیم که به دنبال چه هستیم.
همه آقایانی که بی هدف میگویند در حال فعالیت اصلاح نژاد زنبور عسل هستیم بودجههای مملکت را هدر میدهند. هیچ فعالیت علمی و تکنیکی بدون انجام تلقیح مصنوعی در راستای اصلاح نژاد امکان پذیر نیست. چون در جفتگیری طبیعی نمیدانیم که ملکه با کدام نر جفت خورده است. پس چه انتظاری داریم که روند اصلاح نژاد صحیح باشد. بدون ایجاد لاین، اصلاح نژاد غلط است.
بزرگترین خطری که موجودات زنده را تهدید میکند هموزیگوتی است که باعث انقراض و حفظکننده موجودات هتروزیگوتی است. گیاهان انرژی خطرناک خورشید را گرفته و برای تولید مثل و تکثیر از آن بهره میگیرند این انرژی مخرب به جانوران از طریق تغذیه از دانه و سایر اندام گیاه منتقل میشود. هر جانوار و گیاه تولید مثل میکند تا جانشین خودش باشد.
بنابراین حفظ بقا با هتروزیگوتی امکان پذیر است. اگر گیاهان خودگشن یا خود لقاح باشند گیاهان معلول به دنیا میآید که مشکل ادامه حیات خواهند داشت که اصطلاحا به آن «دپرسیون» میگویند زنبور عسل یکی از موجوداتی است که با عمل گرده افشانی، گردههای زنده را جابجا میکند و موجب هتروزیگوتی میشود. البته طبیعت خود مکانیسمهایی دارد که مانع تلاقی گردههای مشابه میشود (در یک گیاه) زنبور عسل ندانسته بزرگترین خدمتگذار طبیعت است که گیاهان را از خطر انقراض دور میکند.
وی افزود: همیشه گیاهان در استوا سرسبز هستند به خاطر اینکه اشعه خورشیدUV مادون قرمز و نور مرئی بیشتر است ولی در زمستان در این منطقه «تبریز» UV بسیار کم است. گیاهان وظیفه دارند تشعشات مضر خورشید را جذب کنند. این اشعه مخرب از طریق گیاهان به جانوران گیاه خوار منتقل میشود. صفت هیبرید قابل انتقال نیست بنابراین نباید انتظار اصلاح از آن داشته باشیم.
فعالیتهایی که دکتر پوراصغر انجام داده است
1- دکتر پوراصغر چند سال با پروفسور روتنر فعالیتهای مشترک علمی و انجام داده و طی این سالها همواره پروفسور روتنر به خاطر دانش علمی، تجربه و مجاهدتهای دکتر پوراصغر او را تمجید کرده کتابهایی که به امضای پروفسور روتنر به «نام دوست خوبم جواد» هدیه کرده کماکان در کتابخانه او موجود است.
2- دکتر پوراصغر دارویی برای مقابله با واروازیس ابداع کرده که کارایی مناسبی دارد و در حال تست نهایی اثرات آن بر مواد غذایی (عسل) است.
3- آپیس ملیفرا پرسیکا برای نخستین بار به پیشنهاد دکتر جواد پوراصغر برای زنبور عسل بومی ایران پیشنهاد شده که کلیه مجامع بین المللی و اتحادیه بین المللی زنبورداران نیز آن را پذیرفتهاند. وی معتقد است پرسیکا برگرفته از پرشین ایرانی است پرسیکا نامی برای زنبور ایرانی.
4- رئیس گروه تاکسو درمی اپی موندیا، رئیس کمیته تاکسو نومی کشور برزیل و کشور رومانی، رئیس دورهای کنگره بین المللی اپی موندیا (کشور یونان)
4-دکتر جوادپوراصغر برای نخستین یار کندو و کندوچهای از جنس (ABS) طراحی و تولید کرده است. مزایای آن شامل مواد اولیه این کندو قابل بازیافت است، در 5 رنگ مختلف تهیه شده، نیازی به ورق گالوانیزه جهت پوشش در کندو ندارد، کاملا بهداشتی و قابل شستشو است، بدنه 2 جداره و کاملا عایق است، تاثیر منفی در تولیدات کندو ندارد، این کندو علاوه بر اینکه برای بررسی عملکرد ژنتیکی ملکههای بارور شده و شمارهگذاری شدهاند میتوان آنها را به عنوان رزرو نگهداری کرد که با نام پوراصغر ثبت شده است.
5- اصلاح نژاد زنبور عسل برای کشور آلمان که برای آن مدال طلا دریافت داشته.
چرا ملکه زنبور عسل باتوجه به اینکه زنبور نر در کلنی وجود دارد در بیرون کندو جفت گیری میکند ؟
اگر ملکه در کندو جفت گیری کند تلاقی مادر و دختر اتفاق میافتد. چون نرها پدر ندارند و مربوط به مادر است. بکرزایی نشانه مهمی است که نرها پدر ندارند و نقش مادر در او صددرصد است. در 5 نسل میتوانیم هموزیگوتی به دست بیاوریم. بعد از آن هر ژنی بیاید همان صفت را داشته باشد.