اندرحکایت آپی پاستا
به قلم صادق سهوانی
در خبرها آمده بود که محمولهای از که احتمالا 4 سال و اندی پیشتر در انبارهای گمرک به هر دلیلی از ترخیص آن ممانعت به عمل آمده بود با دستور قضایی و با نگاه حمایتی برای تامین نیاز صنعت زنبورداری ترخیص شده است.
این محموله حداقل 4 سال است که در انبارهای گمرک شهید رجایی توقیف بوده و اجازه ترخیص آن داده نشده و البته همه میپذیریم که شرایط نگهداری آن در انبارهای کالاهای تملیکی به سببهای فراوان مناسب آنچه لازمه نگهداری غذای زنبور عسل است، نگهداری نشده، این محموله براساس اقتضائات کنونی و شرایط خاص کشور ترخیص شده و اساسا دستوری از بالاست که وقتی در عرصه صنعت زنبورداری و در جزء به آن نگاه میکنیم که قرار است این محموله به مصرف غذای زنبور عسل برسد اما و اگرهای فراوانی بر او مترتب میگردد که کم و بیش در چند روز اخیر کارشناسان، زنبورداران و متخصصان آگاه به موضوع بر آن اظهار نظر کردند و از تکرار گفتهها پرهیز داریم. اما میماند چهار سوی دیگر این معادله که زنبوردار، اتحادیه سراسری زنبورداران، سازمان دامپزشکی کشور و شرکتهای تولیدکننده غذای مشابه هستند. اولی آنست که به دلایل ریسک بالای مصرف این مواد غذایی شبه ناک به دلیل اتمام تاریخ مصرف آن نیک بر خطرات احتمالی علیه سرمایه خود آگاه است و بدیهی است که از خطرپذیری بکارگیری آنچه که بر آن شبه سلامت آمده، قطعا بیمناک است و ضرورت بکارگیری آن را در حداقلها میداند.
دوم، اتحادیه سراسری زنبورداران که با تنظیم نامهای دو وجهی البته چندی پیش و قبل از ارسال این خبر بر تلکس خبرگزاریها هم بر تشویق تشکلها نسبت به خرید آن اقدام کرد و هم بر مسئولیت پذیری خود در استفاده از این مواد و عواقب بعدی آن که لامحاله میبایست در جایگاه و شأن خود به عنوان حامی تولیدکننده، حضور سریع و چالاکی میداشت، متاسفانه از زیربار مسئولیت شانه خالی کرد و توپ را مستقیما در زمین سازمان دامپزشکی شوت کرد و کیفیت آن را به تصدیق این سازمان واگذار کرد.
گویا پس از آن دیگر هیچ مسئولیتی متوجه او نخواهد بود و اصطلاحا هرچه باداباد. مواد غذایی ترخیص میشود. توزیع میگردد. زنبور عسل مصرف میکند و همه چیز پایان مییابد. محمولهای ارزان بدست آمده و با هدف حمایت از زنبوردار توزیع میشود و همگی خوش و خرم به خانه میرویم.
سوم، سازمان دامپزشکی است که تاکنون توضیح مشخص و واضحی پیرامون این محموله نداده است و دلایل خود را از تایید این مواد خوراکی آن هم پس از 4 سال اعلام نکرده این در حالی است که 2 سال پیش نیز آقایان با ذکر دلایل متقن این محموله را ضبط کرده بودند و حتی آن مقداری هم که توزیع شده بود در چند استان توقیف کردند. البته کمی بعدتر آن محمولهها را با رضایت خود زنبورداران توزیع کردند و کسی از سرنوشت زنبورستانهایی که آپی پاستا مصرف کردند، گزارشی مستند تهیه نکرد که چه عواقبی در پی داشت یا اصلا خوب بود.
چهارم، شرکتهای تولیدکننده مواد غذایی مشابه هستند که در چند سال اخیر با کسب سهم خود از بازار صنعت زنبورداری در این مسیر اهداف و برنامهریزیهای انجام دادهاند. حال با ورود ناگهانی 6 هزار تن و باتوجه به افزایش نرخ تورم و گران شدن نهادهها که قطعا کمبود نقدینگی نیز برایشان فشار مضاعفی ایجاد کرده با یک گل دیگر روبرو میشوند.
حال اینکه این مواد غذایی زنبور عسل چه آسیبهایی به این واحدهای تولیدی وارد میسازد و اینکه چه کسی پاسخگوی آنان خواهد بود. ظاهرا پرسشی است که کسی به آن فکر نکرده است.
نهایتا در این آشفته بازار زنبوردار میماند و خردش. زنبوردار میداند محمولهای که حداقل 4 سال است با شرایط نامطلوب انبارش نگهداری شده شاید مناسب برای مصرف زنبور عسل نباشد و بازهم قطعا میداند که استفاده از مواد غذایی شبه ناک نه تنها در این مقطع گرهای از گرههای او باز نمیکند بلکه ممکن است مشکلی به معضلات او بیفزاید و بازهم میداند کسانی که باید در کنارش به عنوان حامی، پشتیبان و هدایتگر او باشند منبعث از یک تصمیم بالا دستی شاید پشت او را در روز ناگوار خالی کنند و صدایش به جایی نرسد بنابراین بهتر است بر دانش و آگاهی خود و کارشناسان دلسوزش تکیه کند و لاغیر.
اما پیشنهاد میشود اگر دست همه بسته است لطفا کمیتهای بیطرف با ترکیبی از مجری طرح توسعه زنبورداری کشور، یک استاد دانشگاه مطرح، کارشناسان سازمان دامپزشکی، نماینده اتحادیه سراسری زنبورداران، نماینده شرکتهای تولیدکننده و چند زنبوردار مطرح و پیشکسوت تشکیل دهید و نمونههایی از این محصول را در آزمایشگاههای معتبر و قابل قبول آزمایش کنند اگر اشکالی بر آن وارد نبود اجازه دهید با طیب خاطر زنبورداری که میخواهد از آن خرید و مصرف کند.