اگر عادل فردوسیپور مجری توانمند برنامه نود همچنان در تلویزیون بود و کمی سررشته از زنبور عسل میداشت حتما این اقدام دکتر رضایی معاون بهبود تولیدات دامی را در جابجایی مهندس فرهاد مشیر غفاری مجری طرح توسعه زنبورداری کشور در این وانفسای کرونایی گل به خودی تعبیر میکرد. گلی که در دقیقه 90 به صنعت زنبور عسل کشور زده شده و حالا حالاها جبران آن میسور نیست.
با انتصاب دکتر مرتضی رضایی، به معاونت بهبود تولیدات دامی وزارت جهاد کشاورزی در فروردین 1397 توسط مهندس محمود حجتی، وزیر وقت جهاد کشاورزی امیدها به این سمت سوق یافت که دکتر رضایی که پیش از آن ریاست موسسه تحقیقات علوم دامی را برعهده داشت، فردی محقق وپژوهشگر است و آیندهنگری بیشتری از او انتظار میرود، ولی ظاهرا این گونه نیست.
دکتر رضایی چندی بعد مهندس فرهاد مشیر غفاری را از معاونت امور دام استان البرز به تهران آورد و با انتصاب او به عنوان مشاور خود و مجری طرح توسعه صنعت زنبورداری کشور رویکردی متفاوت از پیشینیان خود در این سمت اتخاذ کرد و با استقلال اداره بهبود تولیدات زنبور عسل از اداره کل طیور و زنبورعسل متمایل بود صنعت زنبورعسل با استقلال بیشتر به جایگاه واقعی خود و تعیین در ساختار بخش کشاورزی دست یابد و البته این گام مثبت او بارقه امیدی در دل فعالان صنعت زنبور عسل در سراسر کشور ایجاد کرد. انتظار امید میرفت که درپی استقلال این صنعت از نگاه دست دومی و احتمالا دسته سومی در اداره کل طیور و زنبور عسل رهایی یابد.
دکتر رضایی با این گل به خودی تمام چیدمانی را که طی دو سال اخیر توانسته بود قدری توجه مسئولان و مدیران میانی وزارت جهاد کشاورزی را به این صنعت و جایگاه واقعی آن در ساختار بخش کشاورزی و افزایش تولید محصولات کشاورزی و… معطوف سازد بر باد داد.
مهندس مشیر غفاری نیز در مدت تصدی این پست سعی کرد تلاش خود را مصروف این اهداف کند. در ابتدای کار سند توسعه صنعت زنبور عسل را تدوین کرد. اگرچه این سند با سایر بخشهای وزارت جهاد کشاورزی در تعامل نبود و چکش کاری نشد و حتی در پی مدد این بخشها برای پرباری نبود ولی با رایزنیهای نیم بندی که برخی فعالان صنعت زنبور عسل و خود او با نمایندگان مجلس شورای اسلامی طی دو سال اخیر داشتند توقع میرفت که این صنعت بتواند با چانه زنی و گرفتن وقت از کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی و دکتر نوبخت در سازمان برنامه و بودجه حداقل براساس سند توسعه صنعت، بودجهای هر چند ناچیز و اندک برای سال 1400 دریافت کند. تا منبعی باشد برای جبران عقب افتادگیهایی که تاکنون از قبل چسبندگی با صنعت طیور از آنها رنج میبرد.
مهندس مشیر غفاری نیز به نیکی در سر میپروراند که با سند راهبردی توسعه صنعت زنبور عسل، میتوان حداقلهای مورد انتظار آقایان بالادستی را فراهم آورد تا شاید آرزوی صاحبان این صنعت به یأس تبدیل نشود.
وی با طرحها و پیشنهاداتی که ارائه کرد و پیگیریها سعی داشت ستاد گرده افشانی را احیاء کند، تامین نهادهها را به کانالی امن هدایت کند، پوشش بیمهای کلنیها را با حداکثر چتر حمایتی بر دامنه خطرات ارتقاء دهد، برای بیمه تامین اجتماعی زنبورداران رایزنی کند و به تشکلهای تعاونی به عنوان موتور محرک این صنعت بهای لازم را بدهد و ساختاراین صنعت را به سمت بهبود سوق دهد، اما تمامی این تلاشها را دکتر رضایی با جابجایی او در دقیقه نود نقش بر آب کرد و انتظاری که از این تشکیلات جدید در اذهان زنبورداران شکل گرفته بود را نقش بر آب کرد.
دکتر رضایی با این گل به خودی تمام چیدمانی را که طی دو سال اخیر توانسته بود قدری توجه مسئولان و مدیران میانی وزارت جهاد کشاورزی را به این صنعت و جایگاه واقعی آن در ساختار بخش کشاورزی و افزایش تولید محصولات کشاورزی و… معطوف سازد بر باد داد.
دقیقا این گل دقیقه نودی زمانی زده شد که تقریبا 2 هفته دیگر دولت قرار است بودجه سال 1400 را تقدیم مجلس کند و رایزنیهای پیش گفته میتوانست با پیگیریهای مهندس فرهاد مشیر غفاری احتمالا به بار بنشیند.
حال اگر هم در نظر داشته باشد شخصی پولادین وپنجه طلا با تسلط کامل به دانش رشته زنبور عسل به این مجموعه بیاورد و او بخواهد تمامی راه رفته را حداقل یکبار بخواند و به مسیر ادامه دهد، حداقل شش ماه طول میکشد و اساسا فرصت لازم از دست رفته است.
فرصت طلایی کسب اعتبار از بودجه برای صنعت در سال 1400 از کف رفت. اینکه چرا دکتر رضایی با تمام خرد، دانش خود و آگاهی که از معضلات این صنعت چنین تصمیمی در این مقطع زمانی گرفت، با فرض این ادعا که جابجایی افراد جزء اختیارات بلا مناقشه اوست و حرفی بر آن نیست، جواب لطماتی که به صنعت زنبور عسل از این فرصت سوزی به دست میدهد، را چگونه پاسخگو خواهد بود.
دکتر رضایی به عنوان یک محقق، پژوهشگر و متولی امور دام باید دریک فرصت مقتضی علت این تصمیم را به زنبورداران توضیح دهد این کمترین خواسته بهرهبرداران این صنعت است.